نارتانارتا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

یه نینـــــی و یه مامان کــــــوچولو

نارتا یکی یدونه نارتا عزیز دردونه

1391/5/9 16:23
نویسنده : شــــکلات
1,027 بازدید
اشتراک گذاری

نارتا چراغ خونه

نارتا یکی یه دونه

نارتا عزیز دردونه

عزیزکم فکر کنم دو ماه شد که نیومدم وبت رو اپ کنم اخه تابستونه و همش بیرون میریم اینور اون ور این میاد اون میاد ما میریم ههههههههه در واقع سرمون شلوغه و تو هم که نازدونه ایی و من اصلا دلم نمیاد لپ تاپ رو روشن کنم و تو به خاطرش گریه کنی

ولی یه دفتر خاطرات گرفتم کم کم برات اونجا خاطره هاتو مینویسم

میدونی عسلم اینجا تو محیط وبلاگ نمیدونم چرا معذبم و همه چیز رو نمیتونم برات بگم نوشته هام خیلی خشک و بی روح میشه

تو دفتر خاطرات راحت تر میتونم برات از همه چیز بگم

در عوض اینجا میشه عکس گذاشت که خودش دنیایی خاطرست

درنتیجه شما هم یه وبلاگ داری هم یه دفتر خاطرات

 

چون خیلی وقته نیومدم وبت نمیدونم از کجا و چی برات بگم

اها اول از کارات

الان دیگه خودت وایمیستی و تا حدود شیش هفت قدم میری بعد میفتی ...انقد ذوووووق میکنی خودت همچنین ما

دندون همچنان نداری دردونه مامان وبابا

اما مثل اینکه میخوای دو تای پایین رو با هم دربیاری چون احساس میکنم کمی ورم کردن لثه هات تخ بمیرم که چند روزیه اسهال هم شدی

غذا اصلا لب نمیزنی ازت شاکی ام مامان جون چــــــرا غذا نمیخوری من خوشم نمیاد به زور بهت غذا بدم سعی کن خودت غذا بخوری چون من از اون مامانا نیستم که به زور بهت غذا بدم و بعد اونوقت از گرسنگی ضعف میکنی ها ( هههه بترسونمت...... مثلا تو هم ترسیدی )

وزنت الان ٨٥٠٠ هست .... کاری ندارما اما بیشتر همسن هات بیشترن .... عیب نداره گلم اصلا اصلا مهم نیست سالم باش و سرحال

عوض غذا خوردن زیاد تکیه کردی به شیر خوردن .... دایم ازم شیر میخوای ... دیگه خودت میتونی قشنگ بفهمونی که شیر میخوام با اداهات و ممه گفتنت و ...

عاشق بیرون رفتنی هر کی مانتو بپوشه و لباس بیرون میری بغلش و سریع بای بای هم میکنی

وقتی میریم پارک از بغل تاب و سرسره رد شیم  تو از سر ذوق سر و صدا راه میندازی و مخوای بری بازی کنی و دست دراز میکنی نشون میدی و ...

چون عمه ات سوار تاب و سرسره میکنه شمارو شما هم یاد گرفتی و مزه شو چشیدی

دریا رفتیم اب که میومد میترسیدی .... کل بدنت شنی شد همونجا با یه بطری اب شستیمت .... چه حالی کردیا

اون لباس ابی که عکسشو میزارم تو ادامه مطلب  مامانم پارچه شو گرفت و خاله ام برات دوخت من مدلشو دادم اونم دوخت انقد خوب شده بود همه فکر میکردن لباست مارک هست

خوشگلم از اونجایی که بچه داری کل وقت ادم رو پر میکنه و من هم میخوام یه تولد عاااالی برات بگیرم کم کم شروع کردم که کاراشو انجام میدم مثلا تزییناتشو دارم اماده میکنم

راستی پشه بندی که گفتم  برات درست کردم هم اماده ست عکسشو میزارم ادامه مطلب + بقیه عکسا اااااااااا

بوس بوس گل نازم

 

اینم پشه بند خوشکل شما

در حال بازی با بسته پوشک

اینم عکسای دریـــــــــا..... تیر ماه ١٣٩١

یه حمام عالی تو یه رو افتابی تیر ماه تابستون ١٣٩١ .....شمال

اینم اوایل مرداد یه شب تو پارک و تاب بازی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله جون
9 مرداد 91 16:46
سلام نماز روزه هاتون قبول التماس دعا ماشاالله دخملتون خیلی نازه خدا حفطش کنه
شیرین مامی آیلین
15 مرداد 91 2:38
ماشالله به نارتا جوووووونم. مامانی دستت درد نکنه پشه بندت خیلی خوشگل شده. نارتا جونمو ببوس.