نارتانارتا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

یه نینـــــی و یه مامان کــــــوچولو

این روزای نزدیک به تولد یک سالگی دخترم

1391/5/24 18:05
نویسنده : شــــکلات
1,101 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای نزدیک به تولد یک سالگی دخترم چگونه میگذرد

اصلا غذا های خودشو نمیخوره و دایم شیر میخوره برای همین کلا اعصابم خورده چون شبا چند بار بیدار میشه و شیر میخواد اخه الان دیگه بزرگ تر شده باید غذا بخوره تا سیر سیر شه بگیره بخوابه تا خود صبح

  چون شیر مادر زود هضم هست و تازه برای تو دیگه غذای اصلیت به حساب نمیاد یعنی سیرت نمیکنه گلم

سیب زمینی سرخ کرده میخوری .... درست میکنم و وسطشو میدم بهت میخوری ولی حالا غذای خودت سوپ یا فرنی  یا سرلاک یا گته گوشت یا ... باشه رو تو برمیگردونی و چشماتو میگیری  سرتو خم میکنی و کلا پا میشی میری

یادم رفته بگم الان دو هفته هست قشنگ راه میری میفتی دوباره پا میشی راه میری .... یه مسیر مثلا شیش هفت متری رو مستقیم میری ............. از پله ها میترسی .... دایم دستمو میگیری و میخوای کل خونه رو راه ببرمت 

اصلا نمیزاری دست به لپ تاپ بزنم برای همین من کلا دیر به دیر اپ میکنم .... ولی تو دفتر خاطراتت برات میگم از کاریی که جدیدا یاد میگیری

من دارم تدارک میبینم واسه تولدت میخوام این یک سالی که با تو گذشت رو جشن بگیرم

روزا که میخوابی سعی میکنم یه سری تزیینات رو اماده کنم 

از الان هر وقت یاد واکسنت که قراره واسه یک سالگیت بزنی میفتم  قیافم در هم میشه چون اصلا از این واکسنا خوشم نویاد

هنوزم که هنوزه دندون نداری و نمیدونم  چــــــــــــــــــرا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)